عزیز_من 
دست هایت را بگذار داخلِ جیبت راه برو 
و خیابان به خیابان براے خودت بیخیال سوت بزن!
دیگر بس است،آنقدر غصه خوردیم ڪه تویِ قلبمان 
هیچ جایے براے آرزوهایمان نمانده!
بگذار تا مے توانند پشتِ سرمان حرف بزنند
ما مسئولِ حسادتِ دیگران نیستیم
یک گوش در و یک گوش دروازه
 رفیق!
لحظه هایے ڪه مے توانیم به بهترین شڪل از آن 
استفاده ڪنیم خیلے راحت جلویِ چشم هایمان 
دارند مے سوزند و از بین مے روند 
آخرش هم چیزے برایمان باقے نمے ماند 
جز موهایِ سفید و یک قلبِ حساس و ضعیف!
عشقِ درِ خانه مان را نزده؟فدایِ سرمان
از ڪسانے ضربه خوردیم ڪه توقعش را نداشتیم؟
اصلا مهم نیست،صبور باش همه چیز به وقتش 
اتفاق مے افتد و زمان انتقامِ تمامِ زخم هایے ڪه 
خوردیم را مے گیرد!
آرام بگیر،لبخند بزن و منتظر بمان
شادے به ڪوچه یِ ما هم خواهد آمد!❤️